معنی فارسی morbidness
B1مرگزایی؛ حالت یا کیفیتی که در آن احساس یا تصوراتی از تاریکی یا غمانگیزی وجود دارد.
The quality or state of being morbid; often associated with an unhealthy or unwholesome interest.
- NOUN
example
معنی(example):
مرگزایی در ادبیات نشاندهنده مبارزات نویسنده بود.
مثال:
The morbidness in the literature reflected the author's struggles.
معنی(example):
او به خاطر مرگزایی آثار هنریاش مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
He was criticized for the morbidness of his artwork.
معنی فارسی کلمه morbidness
:
مرگزایی؛ حالت یا کیفیتی که در آن احساس یا تصوراتی از تاریکی یا غمانگیزی وجود دارد.