معنی فارسی morbiferal
B2مرگزای؛ توصیفکننده چیزهایی که از نظر روحی یا فیزیکی به مرگ یا بیماری نزدیک هستند.
Characterized by or resembling the qualities of morbidness; having disturbing or gruesome attributes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت مرگزای منطقه آن را به مکانی جالب تبدیل کرده است.
مثال:
The morbiferal nature of the region made it a place of fascination.
معنی(example):
بسیاری از هنرمندان به مناظر مرگزای جذب میشوند تا الهام بگیرند.
مثال:
Many artists are drawn to the morbiferal landscapes for inspiration.
معنی فارسی کلمه morbiferal
:
مرگزای؛ توصیفکننده چیزهایی که از نظر روحی یا فیزیکی به مرگ یا بیماری نزدیک هستند.