معنی فارسی moronities
B1موارد و اشکالات متعددی که بیانگر احمق بودن یا ناتوانی در انتخابهای معقول است.
Instances or conditions of foolishness; behaviors that reflect a lack of common sense.
- NOUN
example
معنی(example):
احمقگریهای گذشته باید به عنوان درسی برای نسلهای آینده عمل کند.
مثال:
The moronities of the past should serve as a lesson for future generations.
معنی(example):
شناسایی احمقگریها به ما کمک میکند تا از تکرار خطاهای مشابه جلوگیری کنیم.
مثال:
Recognizing moronities helps us avoid repeating the same mistakes.
معنی فارسی کلمه moronities
:
موارد و اشکالات متعددی که بیانگر احمق بودن یا ناتوانی در انتخابهای معقول است.