معنی فارسی mosquelet
B1مسجد کوچک، نوعی مسجد یا محل عبادت کوچک که معمولاً در محیطهای محلی و برای اجتماعات کوچک ایجاد میشود.
A small mosque or prayer space intended for a local community.
- NOUN
example
معنی(example):
مسجد کوچک، فضای نماز دلنشینی بود.
مثال:
The mosquelet was a charming little prayer space.
معنی(example):
آنها برای جامعه یک مسجد کوچک ساختند.
مثال:
They built a mosquelet for the community.
معنی فارسی کلمه mosquelet
:
مسجد کوچک، نوعی مسجد یا محل عبادت کوچک که معمولاً در محیطهای محلی و برای اجتماعات کوچک ایجاد میشود.