معنی فارسی mosquish

B1

صدای وزوز مربوط به حشرات، به ویژه پشه‌ها که معمولاً هنگام پرواز تولید می‌شود.

A sound made by insects, particularly mosquitoes, while flying.

example
معنی(example):

حشره صدای وزوزی شبیه به موزیک را هنگامی که از کنارم گذشت ایجاد کرد.

مثال:

The insect made a mosquish sound as it buzzed by.

معنی(example):

در هوای عصر صدای وزوزی شبیه به موزیک را شنیدم.

مثال:

I heard a mosquish in the evening air.

معنی فارسی کلمه mosquish

: معنی mosquish به فارسی

صدای وزوز مربوط به حشرات، به ویژه پشه‌ها که معمولاً هنگام پرواز تولید می‌شود.