معنی فارسی mossier
B1موسدار، بهطور خاص به مکانهایی اطلاق میشود که در آنها موسیها یا رطوبت بیشتری وجود دارد.
More covered or abundant with moss; having a moist appearance.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Covered in or overgrown with moss.
example
معنی(example):
منطقه پس از باران، خیستر و موسدار شد.
مثال:
The area became mossier after the rain.
معنی(example):
من نقاط موسدار جنگل را برای عکاسیام دوست دارم.
مثال:
I like the mossier spots in the forest for my photography.
معنی فارسی کلمه mossier
:
موسدار، بهطور خاص به مکانهایی اطلاق میشود که در آنها موسیها یا رطوبت بیشتری وجود دارد.