معنی فارسی motherkins

B1

خانواده‌های مادری، به گروهی از نزدیکان با پیوندهای مادری اشاره دارد.

Groups of close relatives or individuals with maternal connections.

example
معنی(example):

جمع‌آوری شامل تمام خانواده‌های مادری او برای جشن بود.

مثال:

The gathering included all her motherkins for the celebration.

معنی(example):

او احساس خوشبختی می‌کرد که تعداد زیادی از خانواده‌های مادری در کنار او بودند.

مثال:

She felt blessed to have so many motherkins by her side.

معنی فارسی کلمه motherkins

: معنی motherkins به فارسی

خانواده‌های مادری، به گروهی از نزدیکان با پیوندهای مادری اشاره دارد.