معنی فارسی motivities
B1چندین نوع انگیزه که افراد را به انجام کارها سوق میدهد.
Multiple forms or types of motivation that influence behavior.
- NOUN
example
معنی(example):
انگیزههای مختلف میتوانند بر نحوه انجام کارها توسط افراد تأثیر بگذارند.
مثال:
Different motivities can affect how people perform tasks.
معنی(example):
درک انگیزههای مختلف در دینامیک تیم بسیار مهم است.
مثال:
Understanding various motivities is crucial in team dynamics.
معنی فارسی کلمه motivities
:
چندین نوع انگیزه که افراد را به انجام کارها سوق میدهد.