معنی فارسی mucket
B1در فرهنگهای محلی، به یک نوع ظرف یا ابزاری برای نگهداری مایعات اشاره دارد.
A container or vessel, often associated with local or informal use.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک mucket را از زمین برداشت.
مثال:
He picked up a mucket from the ground.
معنی(example):
آن mucket قدیمی با خاک پوشیده شده بود.
مثال:
The old mucket was covered in dirt.
معنی فارسی کلمه mucket
:
در فرهنگهای محلی، به یک نوع ظرف یا ابزاری برای نگهداری مایعات اشاره دارد.