معنی فارسی muckhole

B1

محل یا حوضه‌ای که معمولاً با مایعات کثیف یا گل‌آلود پر شده است.

A depression or hole that collects muck or dirty water.

example
معنی(example):

muckhole بعد از باران پر از آب شده بود.

مثال:

The muckhole was filled with water after the rain.

معنی(example):

مراقب muckhole در حیاط باشید.

مثال:

Be careful of the muckhole in the yard.

معنی فارسی کلمه muckhole

: معنی muckhole به فارسی

محل یا حوضه‌ای که معمولاً با مایعات کثیف یا گل‌آلود پر شده است.