معنی فارسی muddish

B1

شبه‌گل‌ولایی، حالتی که در آن چیزها به‌طور غیر شفاف و نامشخص به نظر می‌رسند.

Having a cloudy or unclear appearance; vague.

example
معنی(example):

سوپ دارای بافتی شبه‌گل‌ولایی بود.

مثال:

The soup had a muddish texture.

معنی(example):

افکار او بعد از جلسه طولانی شبه‌گل‌ولایی بود.

مثال:

Her thoughts were muddish after the long meeting.

معنی فارسی کلمه muddish

: معنی muddish به فارسی

شبه‌گل‌ولایی، حالتی که در آن چیزها به‌طور غیر شفاف و نامشخص به نظر می‌رسند.