معنی فارسی mudding
B1چالهمکیدن، فعالیت رانندگی با خودرو در زمینهای گلآلود، که معمولاً برای تفریح انجام میشود.
The activity of driving a vehicle through mud and dirt, often for recreation.
- VERB
example
معنی(example):
بچهها در باران به چالهمکیدن سرگرم بودند.
مثال:
The kids had fun mudding in the rain.
معنی(example):
چالهمکیدن میتواند به خودروها و لباسهای کثیف منجر شود.
مثال:
Mudding can lead to messy vehicles and clothes.
معنی فارسی کلمه mudding
:
چالهمکیدن، فعالیت رانندگی با خودرو در زمینهای گلآلود، که معمولاً برای تفریح انجام میشود.