معنی فارسی mugwumpism

B2

توجه به عدم تعهد به یک حزب یا گروه سیاسی خاص.

The tendency to remain neutral or independent in political affiliations.

example
معنی(example):

غیرمتعهدی می‌تواند به بی‌ثباتی سیاسی منجر شود.

مثال:

Mugwumpism can lead to political instability.

معنی(example):

رشد غیرمتعهدی در انتخابات اخیر مشهود بود.

مثال:

The rise of mugwumpism was evident in the recent election.

معنی فارسی کلمه mugwumpism

: معنی mugwumpism به فارسی

توجه به عدم تعهد به یک حزب یا گروه سیاسی خاص.