معنی فارسی multiplicious

B1

چیزی با تنوع یا تعدد زیاد، به ویژه در طعم یا ایده.

Having many different or varied qualities.

example
معنی(example):

طعم‌های ضربی در این غذا آن را به یک تجربه منحصر به فرد در آشپزی تبدیل کرد.

مثال:

The multiplicious flavors in the dish made it a unique culinary experience.

معنی(example):

ایده‌های ضربی او به شدت به موفقیت پروژه کمک کرد.

مثال:

Her multiplicious ideas contributed greatly to the success of the project.

معنی فارسی کلمه multiplicious

: معنی multiplicious به فارسی

چیزی با تنوع یا تعدد زیاد، به ویژه در طعم یا ایده.