معنی فارسی murkness
B1کدری، وضعیتی که دید یا هوای واضح وجود ندارد و ممکن است حس ناپایداری ایجاد کند.
A state of being murky or unclear, often relating to air, water, or mental clarity.
- NOUN
example
معنی(example):
کدری هوا نفس کشیدن را سخت کرده بود.
مثال:
The murkness of the air made it hard to breathe.
معنی(example):
او میتوانست کدری را که به ذهنش نفوذ میکرد احساس کند.
مثال:
She could feel the murkness creeping into her mind.
معنی فارسی کلمه murkness
:
کدری، وضعیتی که دید یا هوای واضح وجود ندارد و ممکن است حس ناپایداری ایجاد کند.