معنی فارسی mussolini
C1دیکتاتور ایتالیایی که نقش مهمی در تاریخ مدرن ایفا کرد.
An Italian politician and leader of the National Fascist Party, ruling Italy as Prime Minister.
- OTHER
example
معنی(example):
موسولینی، یک دیکتاتور در ایتالیا در اوایل قرن بیستم بود.
مثال:
Mussolini was a dictator in Italy during the early 20th century.
معنی(example):
سیاستهای او خشن بود و ایتالیا را به جنگ جهانی دوم کشاند.
مثال:
His policies were harsh and drove Italy into WWII.
معنی فارسی کلمه mussolini
:
دیکتاتور ایتالیایی که نقش مهمی در تاریخ مدرن ایفا کرد.