معنی فارسی muzziness

B1

عدم وضوح، حالتی است که در آن یک مفهوم یا تصویر به طور کامل و واضح درک نمی‌شود.

The quality of being unclear or indistinct; a state of confusion or lack of clarity.

example
معنی(example):

عدم وضوح در ذهن او تمرکز را سخت کرده بود.

مثال:

The muzziness in his mind made it hard to concentrate.

معنی(example):

او از مه زمستانی بیرون احساس عدم وضوح می‌کرد.

مثال:

She felt a muzziness from the winter fog outside.

معنی فارسی کلمه muzziness

: معنی muzziness به فارسی

عدم وضوح، حالتی است که در آن یک مفهوم یا تصویر به طور کامل و واضح درک نمی‌شود.