معنی فارسی napoleonana

B2

مجموعه‌ای از اشیاء و یادگاری‌هایی که به ناپلئون بناپارت یا دوره او مرتبط هستند.

Collectibles or items related to Napoleon Bonaparte or his time.

example
معنی(example):

موزه مجموعه‌ای از اقلام نابولئونی داشت.

مثال:

The museum had a collection of napoleonana items.

معنی(example):

جمع‌آورندگان اغلب به دنبال اشیاء نایاب نابولئونی برای تقویت نمایش‌های خود هستند.

مثال:

Collectors often seek out rare napoleonana to enhance their displays.

معنی فارسی کلمه napoleonana

: معنی napoleonana به فارسی

مجموعه‌ای از اشیاء و یادگاری‌هایی که به ناپلئون بناپارت یا دوره او مرتبط هستند.