معنی فارسی nasion

B2

ناسیون، نقطه‌ای در صورت که جایی بالای بینی و بین دو چشم قرار دارد.

The bony landmark located at the bridge of the nose.

example
معنی(example):

ناسیون یک نشانه کلیدی در صورت است.

مثال:

The nasion is a key landmark in the face.

معنی(example):

جراحان اغلب در حین عمل‌ها به ناسیون مراجعه می‌کنند.

مثال:

Surgeons often refer to the nasion during procedures.

معنی فارسی کلمه nasion

: معنی nasion به فارسی

ناسیون، نقطه‌ای در صورت که جایی بالای بینی و بین دو چشم قرار دارد.