معنی فارسی naturality

B1

طبیعیت، کیفیت یا حالت طبیعی بودن.

The quality of being natural; authenticity.

example
معنی(example):

طبیعی بودن اجرا او، تماشگران را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

The naturality of her performance impressed the audience.

معنی(example):

آنها درباره طبیعی بودن زبانی که استفاده شده بود، بحث کردند.

مثال:

They discussed the naturality of the language used.

معنی فارسی کلمه naturality

: معنی naturality به فارسی

طبیعیت، کیفیت یا حالت طبیعی بودن.