معنی فارسی naturalizations

B2

عمل یا روند تبدیل شدن به شهروند یک کشور.

The process of granting citizenship to a foreigner.

example
معنی(example):

طبیعت‌سازی‌های او ماه گذشته تکمیل شد.

مثال:

His naturalizations were completed last month.

معنی(example):

طبیعت‌سازی‌ها ممکن است چندین ماه طول بکشد تا پردازش شوند.

مثال:

Naturalizations can take several months to process.

معنی فارسی کلمه naturalizations

: معنی naturalizations به فارسی

عمل یا روند تبدیل شدن به شهروند یک کشور.