معنی فارسی nearable
B1قابلیت دسترسی و تعامل نزدیک با اشیا.
Capable of being reached or accessed easily, often in the context of technology.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این دستگاه به گونهای طراحی شده بود که به راحتی در دسترس باشد.
مثال:
The device was designed to be nearable for easy access.
معنی(example):
تکنولوژی نزدیک به هم به کاربران اجازه میدهد تا با اشیای فیزیکی تعامل داشته باشند.
مثال:
Nearable technology allows users to interact with physical objects.
معنی فارسی کلمه nearable
:
قابلیت دسترسی و تعامل نزدیک با اشیا.