معنی فارسی nearabouts
B1نزدیک به جایی، به معنای نزدیک یا در حول و حوش یک مکان خاص.
In the vicinity of; close to a particular place.
- OTHER
example
معنی(example):
شهر نزدیک رودخانه است.
مثال:
The town is nearabouts the river.
معنی(example):
ما در حین بازدید، در نزدیکی پارک قدم زدیم.
مثال:
We walked nearabouts the park during our visit.
معنی فارسی کلمه nearabouts
:
نزدیک به جایی، به معنای نزدیک یا در حول و حوش یک مکان خاص.