معنی فارسی necessar

B1

ضروری و لازم، نمی‌توان از آن صرف‌نظر کرد.

Required; essential; cannot be avoided.

example
معنی(example):

پوشیدن کمربند ایمنی در خودرو لازم است.

مثال:

It is necessar to wear a seatbelt in the car.

معنی(example):

او متوجه شد که لازم است تکالیفش را زود تمام کند.

مثال:

She found it necessar to finish her homework early.

معنی فارسی کلمه necessar

: معنی necessar به فارسی

ضروری و لازم، نمی‌توان از آن صرف‌نظر کرد.