معنی فارسی necessitatingly

B2

به‌طور ضروری، به معنای اینکه یک عمل به خاطر الزامات یا شرایطی خاص انجام می‌شود.

In a way that makes something necessary.

example
معنی(example):

قوانین با قاطعیت اجرا شدند تا ایمنی تضمین شود.

مثال:

The rules were necessitatingly enforced to ensure safety.

معنی(example):

آنها وظیفه را به‌طور ضروری در پاسخ به وضعیت انجام دادند.

مثال:

They performed the task necessitatingly in response to the situation.

معنی فارسی کلمه necessitatingly

: معنی necessitatingly به فارسی

به‌طور ضروری، به معنای اینکه یک عمل به خاطر الزامات یا شرایطی خاص انجام می‌شود.