معنی فارسی necessitation

C1

ضرورت به وجود آمدن یا انجام کاری، نیاز به اجرای یک عمل در نتیجهٔ شرایط خاص.

The act of making something necessary or inevitable.

example
معنی(example):

ضرورت قوانین جدید در جلسه مورد بحث قرار گرفت.

مثال:

The necessitation of the new rules was discussed in the meeting.

معنی(example):

ضرورت بهبود در سیستم کنونی وجود دارد.

مثال:

There is a necessitation for improvement in the current system.

معنی فارسی کلمه necessitation

: معنی necessitation به فارسی

ضرورت به وجود آمدن یا انجام کاری، نیاز به اجرای یک عمل در نتیجهٔ شرایط خاص.