معنی فارسی neurophysiologically
C1به طور نوروپزشکی به نحوه تأثیرات و عملکردهای سیستمهای عصبی اشاره دارد.
In a manner relating to the physiological aspects of the nervous system.
- ADVERB
example
معنی(example):
این دارو به صورت نوروپزشکی بر روی گیرندههای مغز عمل میکند.
مثال:
The drug acts neurophysiologically on the brain's receptors.
معنی(example):
از نظر نوروپزشکی، استرس میتواند شیمی مغز را تغییر دهد.
مثال:
Neurophysiologically, stress can alter brain chemistry.
معنی فارسی کلمه neurophysiologically
:
به طور نوروپزشکی به نحوه تأثیرات و عملکردهای سیستمهای عصبی اشاره دارد.