معنی فارسی neuroplasm

B2

نورپلاسم به ماده‌ای اطلاق می‌شود که در تشکیل سلول‌های عصبی و اعصاب دخالت دارد.

The cytoplasm of a neuron, essential for the formation of nerve cells.

example
معنی(example):

نورپلاسم ماده‌ای است که در آن سلول‌های عصبی شکل می‌گیرند.

مثال:

Neuroplasm is the substance in which nerve cells are formed.

معنی(example):

محققان نورپلاسم را برای درک بازسازی عصب‌ها مطالعه کردند.

مثال:

Researchers studied the neuroplasm to understand nerve regeneration.

معنی فارسی کلمه neuroplasm

: معنی neuroplasm به فارسی

نورپلاسم به ماده‌ای اطلاق می‌شود که در تشکیل سلول‌های عصبی و اعصاب دخالت دارد.