معنی فارسی nickelling

B1

نیکلینگ، عمل خراشیدن یا بریدن چیزی به صورت باریک و جزئی است.

The action of making small cuts or notches.

verb
معنی(verb):

To plate with nickel.

example
معنی(example):

خراشیدن ماهی باعث شد که پختن آن یکنواخت‌تر شود.

مثال:

Nickelling the fish made it easier to cook evenly.

معنی(example):

او از فرآیند خراشیدن سبزیجات لذت برد.

مثال:

He enjoyed the process of nickelling the vegetables.

معنی فارسی کلمه nickelling

: معنی nickelling به فارسی

نیکلینگ، عمل خراشیدن یا بریدن چیزی به صورت باریک و جزئی است.