معنی فارسی nobby

B1

نوبی، توصیف چیزی که دارای برآمدگی یا شکل نامنظم است.

Having a knob-like or rounded shape; often used to describe an uneven surface.

example
معنی(example):

سگ دارای سری نوبی بود.

مثال:

The dog had a nobby head.

معنی(example):

او کلاهی نوبی به مهمانی پوشید.

مثال:

He wore a nobby hat to the party.

معنی فارسی کلمه nobby

: معنی nobby به فارسی

نوبی، توصیف چیزی که دارای برآمدگی یا شکل نامنظم است.