معنی فارسی nobbier
B1نوبیتر، توصیف سطح یا جنس که دارای برآمدگیهای بیشتری است.
Comparative form of nobby; having more knobs or a more pronounced uneven texture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این پارچه نسبت به پارچه قبلی احساس نوبیتری دارد.
مثال:
This fabric feels nobbier than the last one.
معنی(example):
نسخه نوبیتر این اسباببازی بین بچهها محبوبتر بود.
مثال:
The nobbier version of the toy was more popular among kids.
معنی فارسی کلمه nobbier
:
نوبیتر، توصیف سطح یا جنس که دارای برآمدگیهای بیشتری است.