معنی فارسی noily

B1

روغنی، به حالتی اشاره دارد که دارای چربی یا روغن باشد.

Having an oily appearance or texture.

example
معنی(example):

هوای روغنی تنفس را دشوار کرد.

مثال:

The noily air made it difficult to breathe.

معنی(example):

موهای روغنی او به شستشو نیاز داشت.

مثال:

Her noily hair needed a wash.

معنی فارسی کلمه noily

: معنی noily به فارسی

روغنی، به حالتی اشاره دارد که دارای چربی یا روغن باشد.