معنی فارسی nomadisms
B2مجموعهای از سبکهای زندگی مختلف که به طور مداوم دچار تغییرات جابهجایی میشوند.
Diverse forms of nomadic lifestyle that vary between cultures and societies.
- NOUN
example
معنی(example):
نومادیسمهای مختلف در فرهنگها میتواند به ما درباره انطباقپذیری آموزش دهد.
مثال:
The various nomadisms across cultures can teach us about adaptability.
معنی(example):
انسانشناسان به مطالعه نومادیسمهای مختلف میپردازند تا رفتار انسانی را درک کنند.
مثال:
Anthropologists study the different nomadisms to understand human behavior.
معنی فارسی کلمه nomadisms
:
مجموعهای از سبکهای زندگی مختلف که به طور مداوم دچار تغییرات جابهجایی میشوند.