معنی فارسی nonacquiescent

B2

غیرموافق، به معنی عدم پذیرش یا عدم توافق با چیزی، به ویژه در شرایطی که از فرد انتظار می‌رود تسلیم شود.

Not willing to accept something; refusing to acquiesce.

example
معنی(example):

او در برابر فشار غیرموافق باقی ماند.

مثال:

She remained nonacquiescent in the face of pressure.

معنی(example):

خودداری غیرموافق او مذاکرات را ناامید کرد.

مثال:

His nonacquiescent attitude frustrated the negotiations.

معنی فارسی کلمه nonacquiescent

: معنی nonacquiescent به فارسی

غیرموافق، به معنی عدم پذیرش یا عدم توافق با چیزی، به ویژه در شرایطی که از فرد انتظار می‌رود تسلیم شود.