معنی فارسی nonacquiescently
B2به طور غیرموافق، به معنی عدم پذیرش یا تسلیم نشدن در یک موقعیت.
In a nonacquiescent manner; refusing to accept or agree.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور غیرموافق پیشنهاد را رد کرد.
مثال:
She nonacquiescently rejected the proposal.
معنی(example):
کارمند به طور غیرموافق با سیاست جدید به چالش پرداخت.
مثال:
The employee nonacquiescently challenged the new policy.
معنی فارسی کلمه nonacquiescently
:
به طور غیرموافق، به معنی عدم پذیرش یا تسلیم نشدن در یک موقعیت.