معنی فارسی nonacquiescing
B2غیرموافق، به معنای عدم پذیرش یا عدم توافق با شرایط، معمولاً به صورتی مداوم.
Not acquiescing; continually refusing to accept or agree.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت غیرموافق او باعث شد که برایش سخت باشد در جمع جا بیفتد.
مثال:
His nonacquiescing nature made it hard for him to fit in.
معنی(example):
گروه غیرموافق در برابر تغییرات ایستادگی کردند.
مثال:
The nonacquiescing group stood firm against the changes.
معنی فارسی کلمه nonacquiescing
:
غیرموافق، به معنای عدم پذیرش یا عدم توافق با شرایط، معمولاً به صورتی مداوم.