معنی فارسی nonbeatifically
B1به شیوهای غیر مومنانه، بدون وجود شادی یا خوشبینی.
In a manner lacking joy or a blessed outlook.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به وضعیت با نگاهی غیر مومنانه نگاه کرد، بدون هیچ تصور خوشبختی.
مثال:
She looked at the situation nonbeatifically, without any illusion of happiness.
معنی(example):
او به مشکل با رویکردی غیر مومنانه نزدیک شد و فقط بر روی حقایق متمرکز بود.
مثال:
He approached the problem nonbeatifically, focusing only on the facts.
معنی فارسی کلمه nonbeatifically
:
به شیوهای غیر مومنانه، بدون وجود شادی یا خوشبینی.