معنی فارسی nonbeauty
B1غیر زیبایی، حالتی یا صفتی که زیبایی را ندارد.
The absence of beauty or aesthetic appeal.
- NOUN
example
معنی(example):
این مجسمه نمونهای از غیر زیبایی بود که به زیباییشناسی سنتی چالش وارد کرد.
مثال:
The sculpture was an example of nonbeauty that challenged traditional aesthetics.
معنی(example):
برخی افراد غیر زیبایی را جالب و تفکر برانگیز میدانند.
مثال:
Some people find nonbeauty interesting and thought-provoking.
معنی فارسی کلمه nonbeauty
:
غیر زیبایی، حالتی یا صفتی که زیبایی را ندارد.