معنی فارسی nonblooded

B1

غیرخونی، به چیزی اطلاق می‌شود که به خون ربط نداشته باشد، معمولاً به حیوانات یا انواع غذا اشاره دارد.

Not related to blood; often refers to non-meat alternatives.

example
معنی(example):

او یک گربه غیرخونی از پناهگاه به فرزندی پذیرفت.

مثال:

She adopted a nonblooded cat from the shelter.

معنی(example):

او گزینه‌های گوشت غیرخونی را برای رژیم غذایی خود ترجیح می‌دهد.

مثال:

He preferred nonblooded meat alternatives for his diet.

معنی فارسی کلمه nonblooded

: معنی nonblooded به فارسی

غیرخونی، به چیزی اطلاق می‌شود که به خون ربط نداشته باشد، معمولاً به حیوانات یا انواع غذا اشاره دارد.