معنی فارسی nonboding
B1غیرنشاندهنده خطر، به معنای عدم وجود تهدید یا نگرانی.
Not indicating any sense of threat or foreboding.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هوا صاف و غیرنشاندهنده خطر بود، که برای یک پیک نیک عالی بود.
مثال:
The weather was clear and nonboding, perfect for a picnic.
معنی(example):
لحن او غیرنشاندهنده خطر بود که به همه در اتاق اطمینان داد.
مثال:
Her tone was nonboding, which reassured everyone in the room.
معنی فارسی کلمه nonboding
:
غیرنشاندهنده خطر، به معنای عدم وجود تهدید یا نگرانی.