معنی فارسی nonboiling
B1غیرجوشان به حالتی اطلاق میشود که در آن مایع به نقطه جوش نرسیده است.
Not boiling; not reaching the boiling point of a liquid.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آب غیرجوشان است و با وجود گرما سرد باقی میماند.
مثال:
The water is nonboiling, remaining cool despite the heat.
معنی(example):
او چای غیرجوشان را ترجیح میدهد تا از سوختگی جلوگیری کند.
مثال:
He prefers nonboiling tea to avoid burns.
معنی فارسی کلمه nonboiling
:
غیرجوشان به حالتی اطلاق میشود که در آن مایع به نقطه جوش نرسیده است.