معنی فارسی nonconfined
B1غیرمحصور به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی محدود یا محصور نیست و بهطور آزادانه حرکت میکند.
Not confined; free to move or act without restrictions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
حیوانات در طبیعت غیرمحصور هستند و بهراحتی پرسه میزنند.
مثال:
The animals in the wild are nonconfined and roam freely.
معنی(example):
فضای غیرمحصور امکانات بیشتری برای کار خلاقانه فراهم میکند.
مثال:
The nonconfined space allows for more creative work.
معنی فارسی کلمه nonconfined
:
غیرمحصور به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی محدود یا محصور نیست و بهطور آزادانه حرکت میکند.