معنی فارسی nonconfinement
B1وضعیتی که در آن چیزها یا افراد محدود نمیشوند و آزادی عمل دارند.
The state of being not confined or restricted.
- NOUN
example
معنی(example):
مفهوم غیرمحصور بودن آزادی و فردیت را ترویج میکند.
مثال:
The concept of nonconfinement promotes freedom and individuality.
معنی(example):
غیرمحصور بودن در آموزش، دانشآموزان را تشویق میکند که به کاوش در علایق خود بپردازند.
مثال:
Nonconfinement in education encourages students to explore their interests.
معنی فارسی کلمه nonconfinement
:
وضعیتی که در آن چیزها یا افراد محدود نمیشوند و آزادی عمل دارند.