معنی فارسی nonconformism
C1غیرتبعهگری به فلسفهای اطلاق میشود که بر عدم پیروی از هنجارهای اجتماعی تاکید دارد.
A philosophy or practice of refusal to conform to accepted standards or norms.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرتبعهگری در زمینههای خلاقانه ارزشمند است.
مثال:
Nonconformism is valued in creative fields.
معنی(example):
غیرتبعهگری هنرمند دیگران را الهام میدهد.
مثال:
The artist's nonconformism inspires others.
معنی فارسی کلمه nonconformism
:
غیرتبعهگری به فلسفهای اطلاق میشود که بر عدم پیروی از هنجارهای اجتماعی تاکید دارد.