معنی فارسی nonconsoling
B1غیرقابل تسکین به حالتی اشاره دارد که در آن فرد به کسی تسلی نمیدهد یا او را آرام نمیکند.
Not providing consolation; lacking the ability or intention to comfort someone.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طرز برخورد غیرقابل تسکین او باعث شد که او احساس ناراحتی بیشتری کند.
مثال:
His nonconsoling attitude left her feeling even more upset.
معنی(example):
اظهارات غیرقابل تسکین او باعث شد که او در انتخابهایش شک کند.
مثال:
The nonconsoling remarks made her doubt her choices.
معنی فارسی کلمه nonconsoling
:
غیرقابل تسکین به حالتی اشاره دارد که در آن فرد به کسی تسلی نمیدهد یا او را آرام نمیکند.