معنی فارسی nonconstant

B1

غیرمداوم به وضعیت یا حالتی اطلاق می‌شود که ثابت نیست و دچار تغییرات می‌شود.

Variable; not consistent or stable over time.

example
معنی(example):

دمای روز در طول روز غیرمداوم بود.

مثال:

The temperature throughout the day was nonconstant.

معنی(example):

در یک محیط غیرمداوم، سازگاری کلیدی است.

مثال:

In a nonconstant environment, adaptability is key.

معنی فارسی کلمه nonconstant

: معنی nonconstant به فارسی

غیرمداوم به وضعیت یا حالتی اطلاق می‌شود که ثابت نیست و دچار تغییرات می‌شود.