معنی فارسی noncontemporaneous

B1

غیرهم‌زمان، اشاره به رویدادهایی دارد که در زمان‌های متفاوت رخ می‌دهند.

Not occurring at the same time.

example
معنی(example):

این دو رویداد غیرهم‌زمان بودند و در قرن‌های مختلف اتفاق افتادند.

مثال:

The two events were noncontemporaneous, happening in different centuries.

معنی(example):

عوامل غیرهم‌زمان تأثیرگذار بر تحلیل تاریخی بودند.

مثال:

Noncontemporaneous factors influenced the historical analysis.

معنی فارسی کلمه noncontemporaneous

: معنی noncontemporaneous به فارسی

غیرهم‌زمان، اشاره به رویدادهایی دارد که در زمان‌های متفاوت رخ می‌دهند.