معنی فارسی noncontrollable

B1

غیرقابل کنترل به چیزی اطلاق می‌شود که نمی‌توان بر آن تسلط داشت یا آن را تحت کنترل درآورد.

Something that cannot be controlled or managed.

example
معنی(example):

هوا غیرقابل کنترل است، بنابراین باید برنامه‌های جانبی تهیه کنیم.

مثال:

The weather is noncontrollable, so we need to make backup plans.

معنی(example):

احساسات او در شرایط استرس‌زا غیرقابل کنترل شد.

مثال:

Her emotions became noncontrollable during the stressful situation.

معنی فارسی کلمه noncontrollable

: معنی noncontrollable به فارسی

غیرقابل کنترل به چیزی اطلاق می‌شود که نمی‌توان بر آن تسلط داشت یا آن را تحت کنترل درآورد.