معنی فارسی noncontrollably

B1

به صورت غیرقابل کنترل و بدون توانایی در کنترل احساسات یا رفتار.

In a manner that cannot be controlled; excessively or overwhelmingly.

example
معنی(example):

او در طول فیلم خنده‌دار به طور غیرقابل کنترل می‌خندید.

مثال:

She laughed noncontrollably during the funny movie.

معنی(example):

او به مهمانی سورپرایز به طور غیرقابل کنترل واکنش نشان داد.

مثال:

He reacted noncontrollably to the surprise party.

معنی فارسی کلمه noncontrollably

: معنی noncontrollably به فارسی

به صورت غیرقابل کنترل و بدون توانایی در کنترل احساسات یا رفتار.