معنی فارسی nonconversational
B1غیرمکالمهای به معنای عدم وجود یا کمبود مکالمه یا تعامل اجتماعی در یک وضعیت است.
Not characterized by conversation or dialogue.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جلسه به طرز غیرمکالمهای برگزار شد و تعاملات کمتری داشت.
مثال:
The meeting was quite nonconversational with few interactions.
معنی(example):
او فعالیتهای غیرمکالمهای مانند مطالعه را ترجیح میدهد.
مثال:
She prefers nonconversational activities like reading.
معنی فارسی کلمه nonconversational
:
غیرمکالمهای به معنای عدم وجود یا کمبود مکالمه یا تعامل اجتماعی در یک وضعیت است.